فضیلت هایی از امام حسین (ع)
و نیز ابن شهر آشوب از سلمان فارسی نقل میکند که حضرت امام حسین علیه السلام بر ران رسول خدای صلی الله علیه و آله جای داشت پیغمبر او را میبوسید و میفرمود:
تو سید پسر سید و پدر ساداتی و امام پسر امام و پدر امامانی و حجت پسر حجت و پدر حجتهای خدائی از صلب تو نه امام پدید آیند و نهم ایشان قائم آل محمد علیهم السلام است.
شیخ طوسی به سند صحیح روایت کرده است که حضرت امام حسین علیه السلام دیر به سخن آمد روزی حضرت رسول صلی الله علیه و آله آن حضرت را به مسجد برد و در پهلوی خویش بازداشت و تکبیر نماز گفت
امام حسین علیه السلام خواست موافقت نماید درست نگفت حضرت از برای او بار دیگر تکبیر گفت و او نتوانست باز حضرت مکرر کرد تا آنکه در مرتبة هفتم درست گفت به این سبب هفت تکبیر در افتتاح نماز سنت شد.
و ابن شهر آشوب نقل کرده است که روزی جبرئیل به خدمت حضرت رسول صلی الله علیه و آله آمد به صورت دحیة کلبی و نزد آن حضرت نشسته بود که ناگاه حسنین علیهماالسلام داخل شدند
و چون جبرئیل را گمان دحیه میکردند به نزدیک او آمدند و از او هدیه میطلبیدند، جبرئیل دستی به سوی آسمان بلند کرد سیبی و بهی و اناری برای ایشان فرود آورد و به ایشان داد.
چون آن میوهها را دیدند شاد گردیدند و نزدیک حضرت رسول صلی الله علیه و آله بردند حضرت از ایشان گرفت و بوئید و به ایشان رد کرد. و فرمود که به نزد پدر و مادر خویش ببرید و اگر اول به نزد پدر خود ببردی بهتر است.
پس آنچه آن حضرت فرموده بود به عمل آوردند و به نزد پدر و مادر خویش ماندند تا رسول خدا صلی الله علیه و آله نزد ایشان رفت و همگی از آن میوهها تناول کردند و هرچه میخوردند به حال اول برمیگشت و چیزی از آن کم نمیشد
و آن میوهها به حال خود بود تا گاهی که حضرت رسول «ص» از دنیا رفت و باز آنها نزد اهلبیت بود و تغییری در آنها بهم نرسید تا آنکه حضرت فاطمه علیهاالسلام رحلت فرمود پس انار برطرف شد
و چون حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام شهید شد به برطرف شد و سیب ماند آن سیب را حضرت امام حسن علیه السلام داشت تا آنکه به زهر شهید شد و آسیبی به آن سیب نرسید، بعد از آن نزد امام حسین علیه السلام بود.
حضرت امام زین العابدین علیه السلام فرمود وقتی که پدرم در صحرای کربلا محصور اهل جور و جفا بود آن سیب را در دست داشت و هرگاه که تشنگی بر او غالب میشد آنرا میبوئید تا تشنگی آن حضرت تخفیف مییافت
چون تشنگی بسیار بر آن حضرت غالب شد و دست از حیوه خود برداشت دندان بر آن سیب فرو برد چونبه شهادت رسید هر چند آن سیب را دنبال کردند نیافتند،
پس آن حضرت فرمود که من بوی آن سیب را از مرقد مطهر پدرم میشنوم گاهی که به زیارت او میروم و هر که شیعیان مخلص ما در وقت سحر به زیارت آن مرقد معطر برود بوی سیب را از آن ضریح منور میشنود.
و در برخی کتب منقولست از عصام بن المصطلق شامی که گفت داخل شدم در مدینة معظمه پس چون دیدم حسین بن علی علیه السلام را پس تعجب آورد مرا، روش نیکو و منظر پاکیزة او، پس حسد مرا واداشت که ظاهر کنم آن بغض و عداوتی را که در سینه داشتم از پدر او، پس نزدیک او شدم و گفتم
توئی پسر ابوتراب؟ (مؤلف گوید که اهل شام از امیرالمؤمنین علیه السلام به ابوتراب تعبیر می کردند و گمان میکردند که تنقیص آن جناب میکنند باین لفظ و حال آنکه هر وقت ابوتراب میگفتند گویا حلی و
حلل به آن حضرت میپوشانیدند). بالجمله عصام گفت: گفتم به امام حسین (ع) توئی پسر ابوتراب؟ فرمود بلی. قال فَبالَغْتُ فی شَتْمِهِ وِ شَتْم آبیِه
یعنی هر چه توانستم فحش و ناسزا به آن حضرت گفتم.
فَنَظَرَ اِلَیَّ نَظْرهَ عاطِفٍ رًؤُفٍ
پس نظری از روی عطوفت و مهربانی بر من کرد و فرمود:
اعوذ باللهِ مِنَ الشَیْطانِ الرَّجیم بِسْم اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ خُذِ الْعَفْوَ وَ اْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ اَعْرِضُ عَنِ الْجاهِلیَ الآیات الی قوله ثُمَّ لایقصرُونَ.
و این آیات اشارتست مکارم اخلاق که حق تعالی پیغمبرش را به آن تأدیب فرمود از جمله آنکه از خلاق مردم اکتفا کند و متوقع زیادتر نباشد و بد را به بدی مکافات ندهد و از نادانان رو بگرداند و در مقام وسوسة شیطان پناه به خدا گیرد.
ثُمَّ قالَ: خَفّضْ عَلَیْکَ اِسْتَغْفِرِ اللهِ لی وِلَکَ.
پس فرمود به من آهسته کن و سبک و آسان کن کار را بر خود، طلب آمرزش کن از خدا برای من و برای خودت، همانا اگر طلب یاری کنی از ما تو را یاری کنم و اگر عطا طلب کنی ترا عطا کنم و اگر طلب ارشاد کنی تو را ارشاد کنم. عصام گفت: من از گفته و تقصیر خود پشیمان شدم و آن حضرت به فراست یافت پشیمانی مرا فرمود:
لاتَثْریبَ عَلَیْکُمْ الْیَوْمَ یَغْفِرُاللهُ لَکُمْ وَ هُوَ اَرْحَمْ الرّاحِمینَ.
*
و این آیه شریفه از زبان حضرت یوسف پیغمبر است به برادران خود که در مقام عفو از آنها فرمود که عتاب و ملامتی نیست بر شما، بیامرزد خداوند شماها را و اوست ارحم الراحمین. پس آن جناب فرمود به من که اهل شامی تو؟
گفتم بلی فرمود شِنْشِنَه اعرفها مِنْ اخزم و این مثلی است که حضرت به آن تمثیل جست حاصل اینکه این دشنام و ناسزا گفتن به ما، عادت و خوئیست در اهل شام که معاویه در میان آنها سنت کرده پس فرمود: حیّانا الله وً ایّاکَ هر حاجتی که داری به نحو انبساط و گشاده روئی حاجت خود را از ما بخواه که مییابی مرا در نزد افضل ظن خود به من انشاء الله تعالی.
عصام گفت از این اخلاق شریفة آن حضرت در مقابل آن جسارتها و دشنامها که از من سر زد چنان زمین بر من تنگ شد که دوست داشتم به زمین فرو بروم، لاجرم از نزد آن حضرت آهسته بیرون شدم در حالی که پناه به مردم میبردم به نحوی که آن جناب ملتفت من نشود لکن بعد از آن مجلس نبود نزد من شخصی دوستتر از آن حضرت و از پدرش.

از مقتل خوارزمی و جامع الاخبار روایت شده است که مردی اعرابی به خدمت امام حسین علیه السلام آمد و گفت یابن رسول الله ضامن شدهام ادای دیت کامله را و ادای آن را قادر نیستم لاجرم با خود گفتم که باید سوال کرد از کریمترین مرد و کسی کریمتر از اهل بیت رسالت صلوات الله علیهم اجمعین گمان ندارم. حضرت فرمود:
یا اخا العرب من سه مسئله از تو میپرسم اگر یکی را جواب گفتی ثلث آن مال را به تو عطا میکنم و اگر دو سوال را جواب دادی دو ثلث مال خواهی گرفت و اگر هر سه را جواب گفتی تمام آن مال را عطا خواهم کرد،
اعرابی گفت یابن رسول الله چگونه روا باشد که مثل تو کسی که از اهل علم و شرفی از این فدوی که یک عرب بدوی بیش نیستم سوال کند؟ حضرت فرمود که از جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که فرمود:
اَلمَعرُوف بِقَدرِ الْمَعرِفَه باب معروف و موهبت به اندازة معرفت بروی مردم گشاده باید داشت، اعرابی عرض کرد هر چه خواهی سوال کن اگر دانم جواب میگویم و اگرنه از حضرت شما فرا میگیرم ولا قُوّه اِلاّ بِالله.
حضرت فرمود که افضل اعمال چیست؟ گفت: ایمان به خداوند تعالی. فرمود چه چیز مردم را از مهالک نجات میدهد؟ عرض کرد توکل و اعتماد بر حق تعالی. فرمود زینت آدمی در چه چیز است؟
اعرابی گفت: علمی که به آن عمل باشد. فرمود که اگر بدین شرف دست نیابد؟ عرض کرد مالی که با مروت و جوانمردی باشد. فرمود که اگر این را نداشته باشد؟ گفت فقر و پریشانی که با آن صبر و شکیبائی باشد. فرمود اگر اینرا نیز نداشته باشد؟ اعرابی گفت که صاعقهای از آسمان فرود بیاید و او را بسوزاند که او اهلیت غیر این ندارد.
پس حضرت خندید و کیسهای که هزار دینار زر سرخ داشت نزد او افکند و انگشتری عطا کرد او را که نگین آن دویست درهم قیمت داشت و فرمود که به این زرها ذمة خود را بری کن و این خاتم را در نفقة خود صرف کن.
اعرابی آن زرها را برداشت و این آیه مبارکه را تلاوت کرد:
اَللهُ اَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَه.
و ابن شهر آشوب روایت کرده که چون امام حسین علیه السلام شهید شد بر پشت مبارک آن حضرت پینهها دیدند از حضرت امام زین العابدین علیه السلام پرسیدند که این چه اثر است؟
فرمود از بس که انبان های طعام و دیگر اشیاء چندان بر پشت مبارک کشید و به خانة زنهای بیوه و کودکان یتیم و فقراء و مساکین رسانید این پینهها پدید گشت.
و از زهد و عبادت آن حضرت روایت شده است که بیست و پنج حج پیاده به جای آورد و شتران و محملها از عقب او میکشیدند و روزی به آن حضرت گفتند که چه بسیار از پروردگار خود ترسانی؟ فرمود که از عذاب قیامت ایمن نیست مگر آنکه در دنیا از خدا بترسد.
و سید شریف زاهد ابوعبدالله محمدَ بن علی بن الحسن ابن عبدالرحمن علوی حسینی در کتاب تغازی روایت کرده از ابوحازم اعرج که گفت حضرت امام حسین علیه السلام تعظیم میکرد امام حسین علیه السلام را چنانکه گویا آن حضرت بزرگتر است از امام حسن علیه السلام.
و از ابن عباس روایت کرده که گفت سبب آنرا میپرسیدم از امام حسن علیه السلام؟ فرمود که از امام حسین علیه السلام هیبت میبرم مانند هیبت امیرالمؤمنین علیه السلام، و ابن عباس گفته که امام حسن علیه السلام با ما در مجلس نشسته بود هرگاه که امام حسین علیه السلام میآمد در آن مجلس حالش را تغییر میداد به جهت احترام امام حسین علیه السلام.
و در مناقب ابن شهر آشوب و دیگر کتب روایت شده که حضرت فاطمه علیهاالسلام حسنین علیهماالسلام را به خدمت حضرت رسول «ص» آورد و عرض کرد یا رسول الله این دو فرزند را عطائی و میراثی بذل فرما، فرمود هیبت و سیادت خود را با حسن گذاشتم و شجاعت وجود خود را به حسین عطا کردم، عرض کرد راضی شدم. و به روایتی فرمود حسن را هیبت و حلم دادم و حسین را وجود و رحمت.
و ابن طاوس از حذیفه روایت کرده است که گفت شنیدم از حضرت حسن علیه السلام در زمان حضرت رسالت صلی الله علیه و آله در حالتی که امام حسین علیه السلام کودک بود که میفرمود به خدا سوگند جمع خواهند شد برای ریختن خون من طاغیان بنی امیه و سرکردة ایشان عمر بن سعد خواهد بود،
گفتم که حضرت رسالت صلی الله علیه و آله ترا به این مطلب خبر داده است فرمود که نه پس من رفتم به خدمت رسول صلی الله علیه و آله و سخن آن حضرت را نقل کردم حضرت فرمود که علم او علم من است.
و ابن شهر آشوب از حضرت علی بن الحسین علیهماالسلام روایت کرده است که فرمود در خدمت پدرم به جانب عراق بیرون شدیم و در هیچ منزلی فرود نیامد و از آنجا کوچ نکرد مگر اینکه یاد می کرد یحیی بن زکریا (ع) را و روزی فرمود که از خواری و پستی دنیا است که سر یحیی (ع) را برای زن زانیه از زناکاران بنی اسرائیل به هدیه فرستادند.
و در احادیث معتبره از طریق خاصه و عامه روایت شده است که بسیار بود که حضرت فاطمه علیهماالسلام در خواب بود و حضرت امام حسین علیه السلام در گهواره میگریست و جبرئیل گهواره آن حضرت را میجنباند
و با او سخن میگفت و او را ساکت میگردانید چون فاطمه علیهماالسلام بیدار میشد میدید که گهواره حسین (ع) میجنبد و کسی با او سخن میگوید و لکن شخصی نمایان نیست چون از حضرت رسالت میپرسید میفرمود او جبرئیل است.
از اربعین مؤذن و تاریخ خطیب و غیره نقل شده که جابر روایت کرده که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: خدای تبارک و تعالی فرزندان هر پیغمبری را از صلب او آورد و فرزندان مرا از صلب من و از صلب علی بن ابیطالب (ع) آفرید، به درستی که فرزندان هر مادری نسبت به سوی پدر دهنده مگر اولاد فاطمه که من پدر ایشانم.
مؤلف گوید: از این قبیل احادیث بسیار است که دلالت دارد بر آنکه حسنین علیهمالسلام دو فرزند پیغمبر (ص) میباشند و امیرالمؤمنین سلام الله علیه در جنگ صفین هنگامی که حضرت حسین علیه السلام سرعت کرد از برای جنگ با معاویه فرمود باز دارید حسن را و مگذارید که به سوی جنگ رود چه من دریغ دارم و بیمناکم که حسن و حسین کشته شوند و نسل رسول خدا منقطع گردد.
ابن ابی الحدید گفته: اگر گویند حسن و حسین پسران پیغمبرند، گویم هستند چه خداوند که در آیه مباهله فرماید: اَبنآ ناجُز حسن و حسین را نخواسته، و خداوند عیسی را از ذریت ابراهیم شمرده و اهل لغت خلافی ندارند که فرزندان دختر از نسل پدر دخترند، و اگر کسی گوید که خداوند فرموده است:
ما کان مُحَمَّدٌ اَبا اَحدٍ رِجالِکُمْ. یعنی نیست محمد صلی الله علیه و آله پدر هیچیک از مردان شما در جواب گوئیم که محمد را پدر ابراهیم ابن ماریه دانی یا ندانی بهر چه جواب دهد جواب من در حق حسن و حسین همان است.
همانا این آیة مبارکه در حق زید بن حارثه وارد شده چه او را به سنَّت جاهلیت فرزند رسول خدا صلی الله علیه و آله میشمرند و خداوند در بطلان عقیدت ایشان این آیه فرستاد که محمد صلی الله علیه و آله پدر هیچیک از مردان شما نیست لکن نه آنست که پدر فرزندان خود حسنین و ابراهیم نباشد.
در جملهای از کتب عامه روایت شده که حضرت رسول صلی الله علیه و آله دست حسنین را گرفت و فرمود در حالی که اصحابش جمع بودند:
ای قوم آنکس که مرا دوست دارد و ایشان را و پدر و مادر ایشان را دوست دارد در قیامت با من در بهشت خواهد بود. و بعضی این حدیث را نظم کردهاند:
اَخَذَ اْلَّنبِیُّ یَدَ الْحُسیْن وَ صِنْوِهِ یَوْماً وَ قالَ وَ صَحبَتُهُ فی مَجْمَعً
مَنْ وَدَّنی یا قَومِ اَوْهذیْنِ اَو اَبَوَیهِما فَالْخُلْدُ مَسْکَنُهُ مَعی
و روایت شده که رسول خدا صلی الله علیه و آله حسنین را بر پشت مبارک سوار کرد حسن را بر اضلاع راست و حسین را بر اضلاع چپ و لختی برفت و فرمود بهترین شترها شتر شما است و بهترین سوارها شمائید و پدر شما فاضلتر از شما است.
چرا ما را انتخاب کنید ؟
چرا ما را انتخاب کنید ؟
اماکن مقدسه کشور عراق بعد ار مکه ومدینه دومین زیارتگاه مسلمانان سراسر جهان است که سالانه کاروان های زیارتی با تور کربلا به این مکان مقدس سفر میکنند
بیش از یک دهه تجربه در زمینه برگزاری تور های زیارتی و توریستی به ما این جرات را داده تا اعلام کنیم تور کربلا تخصص ماست و با برگزاری تور کربلا اقساطی شرایطی را فراهم آوردیم تا همه کسانی که آرزوی زیارت کربلا را دارند بتوانند حضور در این سرزمین معنوی را تجربه کنند
سوال دوم :یکسان بودن قیمت تور کربلا در شرکت های مسافرتی مختلف دلیلی بر یکسان بودن خدمات و امکانات است؟
جواب :بهترین جواب برای این سوال شاید این باشد که هر آژانسی امکاناتی منحصر به خودش را ارئه می دهد. هرچند که هزینه ها یکسان باشد اما مطمئنا در خدمات متفاوت هستند. این را میتوانید از کسانی که با آژانس های مسافرتی مختلف سفر کرده اند، بشنوید. مطمئنا از آنها خواهید شنید بهترین روش برای انتخاب یک تور خوب کربلا ، تحقیق از آژانس های مختلف و نهایتا تصمیم گیری است.
در واقع تنها هتل و نوع هواپیما نیست که توی یک سفر مهم هستن، گاهی مسافرا برای یک ترانسفر از فرودگاه اونقد اذیت میشن که بعد از سفر هم ترجیح میدن دیگه با اون آژانس هواپیمایی سفر نکنن، تک تک اجزای یک سفر در طول سفر مهم هستند چراکه تلخی یک مورد ممکن طعم شیرین بقیه رو هم خراب بکنه. اجزای یک سفر شامل یک پرواز خوب,یک هتل خوب,یک تور لیدر خوب,گشت خوب, خدمات خوب می شود.
سوال سوم : آیا قیمت ملاک خوبی برای تهیه یک تور میباشد؟
جواب : قیمت خوب یکی از ملاک های مهم انتخاب تور می باشد نه همه آن.چه بسا مسافرینی که چند میلیونی برای تورشان هزینه میکنند ولی وقتی با اصل ماجرا روبرو می شوند افسوس میخورند چرا مبلغ ناچیز دیگه در حد دویست سیصد تومان اضافه به آن چند میلیون هزینه نکردند و آپشن بالاتر و یا بهتر دیگری را انتخاب نکردند ما سعیمان در معرفی آپشنهای بهتر در محدوده در خواست مشتری میباشد.
و دیگر اینکه
توصیه های ما برای سفر به کربلا
توصیه های ما برای سفر به کربلا
توصیه های امنیتی مهم برای سفر کربلا را از اینجا مطالعه کنید.
اگر از دیگران خرید میکنید حتما از ان شرکت بخواهید یا خودتان مستقیم خودتان را بیمه کنید اما خدمات بیمه مسافرتی و شرایط استفاده از آن را از اینجا مطالعه کنید.خیلی مفید مییباشد حتما مطالعه کنید با هزینه ناچیزی پشتیبانی های خوبی دریافت می کنید که خدای نکرده هر کسی به هر کدام آنها مبتلا بشه خودش به تنهایی مصیبتی است.
خدمات ما در کربلا
خدمات ما در کربلا
تمام تلاشمان را انجام می دهیم که با توجه به محدودیت هتل در شهرهای مختلف عراق بهترین هتل ها را به زائران عزیز را پیشنهاد دهیم. در هتل های کربلا و هتل های نجف معمولا اتاق سینگل ارائه نمی شود و اتاق های ۲ و ۳ نفره براساس اولویت محارم تقسیم می شوند.
با توجه به تجربه که ما در زمینه تور کربلا داریم ،ارائه امکانات و خدمات را به بهترین صورت در برنامه کاری خود قرار داده ایم .دغدغه ما فراهم کردن آسایش و خوشی مشتریانمان است.
درباره ما بشتر بدانید
درباره ما بشتر بدانید
شرکت سعادت سیر گیتی با شماره مجوز 399385تحت نظارت سازمان گردشگری و میراث فرهنگی ایران می باشد شرکت ما با ارائه بهترین خدمات و پاسخگویی سریع و به موقع برای جلب رضایت مشتریان تلاش کرده است و با توجه به نظر مشتریانمان تاکنون در این زمینه موفق بوده ایم.ارائه تورهای بدون واسطه،رزرو پراوز با قیمت مناسب،رزرو هتل متناسب با درخواست مشتریان، ساپورت مسافران تا زمان برگشت، همه و همه خدماتی هستند که موجبات اعتماد شما به ما را فراهم خواهد کرد.